کوروش کوروش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

با تو بودن خوب است...

یک روز خوب ۴ تیر ۹۸ کنار حمیدرضا و کوروش

سلام سلام فسقلی ملوسم

امروز بالاخره رفتم سونوگرافی چقد کوچولو و دوست داشتنی بودی! دیگه باورم شد که عزیزترینی دکتر بهم گفت که دقیقا نه هفته و پنج روزته! من و بابا عاشقانه منتظرتیم! عروسک پیشرفته ی من دوست دارم زودتر این روزای دوری من و تو بگذره و مامان صدام کنی! وای مامانی !! من الان این شکلی ام: البته نه به این زشتی!   ...
30 خرداد 1390

سلام گل نی نی مامان

احوال شما؟ در چه احوالی کوچول موچولک؟ امروز رفتم مرکز بهداشت دانش آموز و پرونده ی بارداری تشکیل دادم. بعدشم رفتم پیش خانوم دکتر همونجا و گفتم برام سونو گرافی بنویسه یه تعداد آزمایشات دیگه ای هم بود که باید فردا برم انجامشون بدم. خانوم مامای مهربونی که اونجا بود, از مامانت خیلی تعریف کرد. گفت شما چون قدت بلنده و هیکلت درشته باید طبیعی زایمان کنی! ولی من که می ترسم چی؟ راستی همون موقع تشکیل پرونده, چند تا نی نی کوچولو رو آوردن, که ٦ ٧ روز از به دنیا اومدنشون می گذشت. وای که چقد ملوسین شما بچه ها!!  خانوم مامای مهربون بهم گفت برم دکتر زهره خزایی حالا منم همین تصمیمو دارم. برای سونوگرافی رفتم ب...
28 خرداد 1390

سلام سلام تربچههههه

  سلام امید زندگی مامان و بابا خوبی نی نی جون؟ مامان حسودیش میشه!! آخه بقیه ی مامانای نی نی وبلاگی عکس کوچولواشون و تند تند می زارن اینجا. منم می خوام خوب!!!   امروز یعنی ٢١.٣.٩٠ بابا جون رفت مطب دکتر پورجواد تا برا مامان و نی نی یه وقت بگیره اما گفته بوده خانوم منشی که تا آبان وقت نداریم. بابا هم که کم نمیاره. انقدر اصرار کرده تا خانوم منشی بد اخلاق گفته خوب باشه مامی و نی نی بیان اینجا بین مریضا می فرستمشون برن تو. وای مامانی دیروز رفته بودیم باغ کوچولوی بابا علی( بابای من) اینقدر همه من و تحویل می گیرن!! دیروز یگانه خانوم حسودیش شده بود! به من می گفت تو همش ناز می کنی به مامان ملی می گی این و می ...
28 خرداد 1390

بدون عنوان

سلام! امیدوارم هیچ وقت دندون درد نشی! الان دندونم درد می کنه! عمو جان! سعی کن, مثل پدر و مادرت جو گیر نباشی! همچنین سعی کن مثل پدرت از بدو تولد رو پاهای خودت بایستی! با بچه های من خودت را درگیر نکن عمو جان! جیش کن! تف بنداز! مو بکش! تا حسرت به دل نمانی! چون بچه های اینطوری دوست داشتنی تر هستند!  
27 خرداد 1390

از طرف عمه ریحانه

سلام عمه جان عمه الان که دوست ندارم ولی به دنیا بیا تاببینم چی بشه! تفوک نباشی! استفراغوام نباشی! وگرنه گفته باشم بغلت نمی کنم! مرتب و منظم باید باشی! بوی جیشم ندی! گریم نکنی!       ...
27 خرداد 1390

از طرف عمه آزاده

عزیزم سلام نمی دونم چی بگم! اما خوشحالم که عضو جدیدی به خانوادمون اضافه می شه! و دوست دارم سالم و سلامت به دنیا بیایی! و تمام مراحل زندگی ات را با موفقیت طی کنی! دوستت دارم.   ...
27 خرداد 1390

اولین حرفای دل بابا به نی نی جون...

سلام بابایی .نمیدونم چی باید بنویسم چون از تو فقط  یک اسم میدونم.ولی وقتی مامانیت گفت که بار داره یک حس غریبی بهم دست داد.یک حسی که از جنس................دوست دارم زود تر به دنیا بیایی چون فکر میکنم از وقتی مادرت این جمله رو گفته دیردیرام میشه برای دیدنت خوب من دارم میرم نریمانی کار نداریییییی‍!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! ...
26 خرداد 1390

بدون عنوان

  سلام نی نی نازم: دیروز بالاخره رفتم و جواب آزمایشم و گرفتم. فهمیدم که ٢ ماهه که تو دلمی. راستی دیروز که خونه مامان ملی بودیم یگانه گفت که دوس داره برات بنویسه: یگانه الان ٧ سالشه ولی هنوز مدرسه نمی ره ولی یاد داره بنویسه و بخونه خودش اینا رو برات تای÷ کرده: دختر خاله جان وقتی که به دنیا آمدی خیلی بوست می کنم. وای چه   قد ناز باشی من دلم ضعف بره و تو رو بغل کنم.   دوست دارم     یگانه سلام خشگل خانوم من و مامانم تر ندی دیم  حنوز زود به دنیا بی یا من ترب بی نیم   یگانه دوس داره تو دختر باشی تا باهم بازی کنین. من یگانه رو خیلی دوس دارم مامان جون....
18 خرداد 1390